معنی معادل فارسی فاکتور

حل جدول

معادل فارسی فاکتور

برگِ خرید، صورت حساب


معادل فارسی پیش فاکتور

پیش برگ


فاکتور

بیجک، سیاهه، صورت، عامل، عملگر

صورتحساب

برگ خرید

سیاهه فروش

کاغذ خرید


معادل فارسی مایکروویو

تندپز


معادل فارسی هیدروتراپی

آب‌درمانی

فرهنگ فارسی هوشیار

فاکتور

برگهای کوچک صورت خرید جنس را فاکتور گویند

لغت نامه دهخدا

فاکتور

فاکتور. [تُرْ] (فرانسوی / انگلیسی، اِ) عامل. (از وبستر). || حق العمل کار. (حییم). || در اصطلاح بازار، برگهای کوچک صورت خرید جنس را فاکتور می گویند. این استعمال درست نیست.

فرهنگ عمید

فاکتور

صورتحساب

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

فاکتور

عامل، فاتوره

معادل ابجد

معادل فارسی فاکتور

1203

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری